کتاب:#کجا_بودی_الیاس


نویسنده:#گروه_نویسندگان


انتشارات:#شهرستان_ادب


 


دوازده داستانی که در این مجموعه گرد آمده اند،همان هیچ اند در برابر  شجاعت غواصانی که در آن  شب سرد دی ماهِ 65 به دلِ آب زدند.


 


قسمتی از کتاب:


چون آتش خشم نمرود برافروخته شد،دستور داد آتشی بیافروزند تا ابراهیم را در آن بیاندازند.


آورده اند که ایبراهیم را در منجنیق گذاشته ،به آتش انداختند.


در آن میان پرستویی بود خُرد که با منقار، چکه چکه آب بر کوه آتش می ریخت.


پرسیدند: این آب به چه کار آتش می آید ؟!


گفت: هیچ!...فقط خواستم بگوییم من با ابراهیم هستم.


 


پ ن 1: به داستان اول کتاب علاقه ی خاصی دارم ضمنا متن بر گزیده مربوط به مقدمه ی کتاب است.


پ ن 2: اینکه حجم معرفی کتابمان کم شده به دلیل بی توجه ای ما نیست.هر کتابی را که این چند وقت خواندم ،بعدش دیدم نخواندنش بهتر بوده.