کتاب:#اینک_شوکران_6   #شهید_حسین_شایسته_فر
نویسنده:#عالیه_سادات_حسینی
انتشارات:#روایت_فتح

فقط می توانم بگوییم نمی فهممش، انگار که کتاب به زبان مریخی نوشته شده باشد.شاید به خاطر تفاوت نسل و فرهنگ و هزار چیز دیگر است که من از درک این زن عاجزم.مگر آدمیزاد چقدر می تواند بزرگ باشد؟چقدر بخشنده و از خود گذشته و صبور که چنین زندگی را تاب بیاورد؟؟

📚قسمتی از کتاب:
من می ایستادم دم در و آن قدر دور شدنش را تماشا می کردم تا اندازه ی یک نقطه ی کوچک می شد و با قطره ای اشک می چکید پایین؛ نه فقط بار اولی که می رفت ،هر دفعه کارم همین بود.یک بار که از جبهه برگشت،
 گفتم :«بی انصاف وقتی سوار موتور می شوی که بروی ،حتی یک بار هم برنمی گردی پشت سرت نگاهم کنی.»
گفت:«اگر برگردم و ببینمت دیگر نمی توانم بروم.نمی توانم دل بکنم.»

پ ن : خواندن این جور کتاب ها خوب است .چند وقت یکبار کل معادلات ِ دودوتا چهارتای زندگی آدمی را به هم می ریزد و تمام معیار ها و چهارچوب زندگی آدم را تمسخر می کند.
بخوانیم زندگی مردان و زنانی را  که #از_جنس_آسمانند😇